مجوز ثبت بنیاد به نام یکی از هواداران فتنه

مجوز ثبت بنیاد به نام یکی از هواداران فتنه

اخیراً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به اعطای مجوز به راه اندازی یک بنیاد یک متعلق به فتنه گران نموده است.
 با گذشت 4 سال و نیم از در گذشت( م. آ) و با انجام  پیگیری خانواده و برخی اصلاح طلبان و فتنه گران پس از انتخابات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز راه اندازی بنیادی را به نام این شاعر در استان بوشهر صادر نموده و این بنیاد راه اندازی گردید.
با توجه به اینکه این شاعر دارای تفکرات التقاطی می باشد و هواداری شدید احزاب و گروههای اصلاح طلب بوشهری و برخی از فتنه گران پس از انتخابات از وی و اندیشه هایش، این بنیاد در واقع به عنوان یکی از پایگاههای فعالیت اصلاح طلبان و فتنه گران می باشد.

سبزها به دنبال سفیدها!


سبزها به دنبال سفیدها!

اخبار دریافتی از تلاش فرقه سبز برای راه اندازی یک حزب به شکل غیر مستقیم حکایت دارد.

برخی از رابطان فرقه سبز در استان ها با تاکید بر تلاش برای فعالیت در عرصه سیاسی کشور تنها راه ممکن را راه اندازی حزب در استان ها عنوان کرده و تصریح کرده اند،این تلاش باید به شکل کاملا محرمانه صورت گرفته و ارتباط آن با جریان سبز به هیچ عنوان نباید علنی شود.
در همین زمینه گفته می شود در یکی از استان های شمالی کشور ضمن بررسی این موضوع مجموعه افراد و شخصیت های سفید(بدون خط و نشان) شناسایی شده و برای تشکیل حزب با آنان مذاکراتی شده است.

طائب:‌حمایت هاشمی از جریان‌سبز قابل انکار نیست

طائب:‌حمایت هاشمی از جریان‌سبز قابل انکار نیست

حجت الاسلام طائب در گفتگویی که با همشهری ماه انجام داده به موضوعات و مسائل مختلفی پرداخته، وی در بخشی از این گفتگو به حوادث انتخابات سال گذشته و مواضع آقای هاشمی پرداخته و در رابطه با نقش وی در انتخابات سال گذشته گفته است: "شکی نیست که در حوادث سال گذشته، آقای‌ هاشمی دخیل بودند. نامه‌ای که ایشان به رهبر انقلاب نوشتند، آغازگر این ماجراها بود. اینکه خود ایشان، فرزندان‌ ایشان و همراهانشان از جریان سبز یا آقای موسوی حمایت می‌کردند، قابل انکار نیست."

وی اینگونه ادامه داده است که : "آقای ‌هاشمی هیچ‌ کجا خودشان به صراحت نگفتند که از موسوی یا جریان ایشان حمایت می‌کنند ولی حمایت ایشان از فرزندانشان برکسی پوشیده ‌نیست. فرزندان ایشان هم تمام قامت در پشتیبانی از آقای موسوی بودند."
 
بخش های دیگری از این مصاحبه به شرح زیر است:
 
حضرت امام (ره) می‌گفتند تا می‌توانید در اقتصاد مردم را مشارکت دهید. اما شما هم می‌دانید که این شیوه در دولت جنگ رعایت نشد. البته وقتی ما می‌گوییم اقتصاد را به مردم بدهید، منظورمان این نبود که اقتصاد را به دست سرمایه‌دارها بدهند که همه چیز از دست دولت خارج شود. حرف ما این بود که اقتصاد را مدیریت کنند و رفتاری معتدل اتخاذ می‌کردند. این شیوه، مدیریت می‌خواست ولی متاسفانه در آن دوره این مدیریت وجود نداشت. حتی می‌دانید که همان زمان مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند و ایشان موافق معرفی آقای موسوی به عنوان نخست وزیر نبودند و امتناع می‌کردند. آقای موسوی توان مدیریت بینابینی نداشتند.
 
همان زمان که حضرت امام(ره) فرمودند آقای موسوی نخست وزیر شوند، ما هم گفتیم وقتی امام (ره) فرمودند، بحث تمام است. وقتی رهبر انقلاب حکمی دادند، دیگر بحثی نداریم. حتی وقتی رهبر موضوعی را به صورت ارشادی مطرح می‌کنند، باز هم حکم است و اجرایش واجب می‌شود. حتی اگر شریعت‌شناس هم باشید این موضوع را تایید می‌کنید. حکم ارشادی، عمل به عقل است.
 
بنده از اول منکر حزب بودم. من یک استدلالی داشتم. می‌گفتم وقتی ما احزاب می‌شویم چند حالت دارد. در حالت اول می‌خواهیم پیرامون خط امام(ره) حرکت کنیم یا می‌خواهیم در برابر حرف امام(ره) باشیم. در حالت دوم باطل هستیم. در حالت اول هم وقتی برای تشخیص خط امام (ره) حزب تشکیل می‌دهیم هر حزبی می‌گوید مثلا خط امام(ره) این مسیری است که ما می‌گوییم. حالا حزب دیگری می‌گوید خیر خط امام(ره) مسیر دیگری است. بنابراین اتحاد در جامعه بر هم می‌خورد. در حالی که اصل خط امام(ره) برای اتحاد است. بنابراین حرف ما این بود که کسی نمی‌تواند روی حرف خود بماند. وقتی امام(ره) فرمایشی می‌کردند باید قبول می‌کردیم و اجرایش واجب بود. با این شرایط دیگر نیازی به حزب نیست. ما یک حزب عام داریم که قله آن حضرت مهدی(عج) است. نماینده آن هم حضرت امام(ره) و ولی‌فقیه است. بنابراین باید دقت کنیم هر حرفی که از این جهت زده می‌شود،‌ باید اجرا شود.
 
زمانی که حفاظت راه‌ افتاده بود، آقایان رفته‌ بودند از آلمان خودروهای بی‌ام و ضدگلوله آورده ‌بودند. اینها در این خودروها می‌نشستند و تردد می‌کردند. خوب معلوم است که اینها شرایط را درک نمی‌کردند. قرار بود که آقایان حفاظت شوند ولی فرهنگ اشرافی‌گری را آوردند. معاون فرهنگی آقای موسوی، حاج احمد اشرف‌اسلامی بود. ایشان هم بچه‌محل ما بودند. ایشان را در مسجد دیدم و گفتم که حاج‌احمد‌آقا شما دارید کار را خراب می‌کنید. گفت چطور؟ گفتم خودروی بی ام‌ و ضدگلوله برای شما وزیری درست می‌کند که اصلا تا چند مدت دیگر نمی‌فهمد در ایران مستضعف وجود دارد. گفت یعنی حفاظت نکنیم؟ گفتم شما به همین ماشین تویوتا، آهن ده‌میل جوش دهید که گلوله توپ هم به آن اثرنکند. وقتی هم کسی سوار شد و صد متر رفت و ماشین در دست‌انداز افتاد، سرنشین آن بگوید آخ کمرم. این طوری می‌فهمد که مستضعف یعنی چه. فکر می‌کنید، ‌ایشان چه جوابی به من دادند. گفتند که « ای آقا کو گوش شنوا». معاون فرهنگی دولت این حرف‌ها را می‌گفت. حالا شما خودتان حساب کنید ببینید وضع چطور بود.
 
آقای ‌هاشمی کشوری را تحویل گرفتند که شرایط سختی داشت. ایشان در ابتدای کارشان انصافا سخت کار می‌کردند ولی مدل فکری ایشان طوری بود که برخی افراد به ایشان نزدیک شدند. نکته دیگر هم مربوط به خانواده ایشان است. آقای‌ هاشمی روی نوسانات فکری و رفتاری خانواده خودشان توجه‌ای نداشتند. ببینید ما باید یکسری موضوعات را در نظر داشته‌ باشیم. کشور و انقلاب دشمن هم دارد. دشمن هم به دنبال تسخیر کشور است. بهترین راه هم این است که دشمن در لایه‌های قدرت نفوذ کند. ایشان از اثرگذاری دشمن بر خانواده خودشان غفلت کردند.
 
فردی که با آقای هاشمی ارتباط داشت، حرفم را به او می‌زدم تا به آقای ‌هاشمی انتقال دهد. حتی در یک دوره‌ای حرف‌های خودمان را در قالب «بولتن‌ها» می‌زدیم. حرف‌های خودمان را در بولتن‌ها می‌نوشتیم. بولتن‌ها برای سپاه بود ولی در یک دوره‌ای این بولتن‌ها در سپاه به دلیل اینکه سپاه همراه دولت بود، قطع شد. ولی همان زمان دوستان حزب‌الهی احساس کردند که حرف‌ها را باید زد و نگفتن حرف‌ها به کشور آسیب می‌رساند. همین دوستان جمع شدند و بولتنی را تحت عنوان «پیک‌خبری» تهیه کردند. بسیجی‌ها بولتن را می‌گرفتند و خودشان پخش می‌کردند.
 
آقای مشایی، خطر هستند. من هرکجا که سخنرانی می‌کنم این‌ حرف‌ها را می‌زنم.
 
آقای خاتمی وقتی آمدند، یک حرفی زدند که ما احساس مخاطره داشتیم. آقای خاتمی آمدند و شعار آزادی را دادند. ایشان به نظرم این شعار را بد توضیح می‌دادند یعنی می‌خواهم بگویم که قصدی نداشتند ولی این حرف را بد توضیح می‌دادند. ما از این جهت احساس خطرکردیم و توضیح دادیم که این آزادی که ایشان می‌گویند وجود داشته ولی اگر خواسته‌ دیگری دارند توضیح دهند. مثلا می‌گفتیم اگر حرفی درباره آزادی مدنی دارند بیشتر توضیح بدهند که واقعا چه می‌خواهند. در دوره بعدی شعارهای آقای احمدی‌نژاد همگی برای عصر انقلاب بود. هر وقت آقای احمدی‌نژاد از این شعارها فاصله بگیرند، کلید انتقاد ما را زده‌ است و باز هم موتور ما به روشن می‌شود.
 
ما به همان اندازه که با آقای خاتمی ارتباط داشتیم با آقای احمدی‌نژاد هم ارتباط داریم.
 
آقای احمدی‌نژاد اعتقاد داشت که کردان مظلوم بود ولی من می‌گویم کسی که مقدمات فوت آقای کردان را ایجاد کرد خود آقای احمدی‌نژاد بود. ایشان نباید کردان را معرفی می‌کرد. حالا چرا یک فرد دیگر را معرفی نکردند تا این مشکل پیش نیاید. می‌گفتند آقای کردان در جلسه مجلس اسنادی آورده‌ بود که به طور نمونه افرادی هم مانند من در همین مجلس بودند ولی ایشان سکوت کردند و حرفی نزدند. به او گفته ‌بود چرا حرفی نزدی که آقای کردان گفته‌بودند: «اگر می‌گفتم آبروی بعضی افراد می‌رفت و به نظام آسیب وارد می‌شد، حالا اگر آبروی من برود اشکالی ندارد.» حرفم این است که از این حرکت باید درس بگیریم. ما به مسؤولان می‌گوییم که این نظام به شما وابسته نیست و جلو می‌رود، شما هستید که به نظام وابسته هستید.
 
در زمان آقای خاتمی سپاه متوجه شد که اطلاعات مربوط به موشک‌های دوربرد لو رفته‌ است. پیگیری کردند و دیدند یکی از کسانی که در این ماجرا دخالت داشته‌،‌آقای عباس عبدی بوده‌ است. این موجب شد که بیشتر بررسی کنند. بعد متوجه شدند که دشمن به ما خیلی نزدیک شده‌ است. تحقیقات نشان داد که آقای ابطحی با موضوعات سری سروکار دارند و این اطلاعات به ایشان می‌رسد. ایشان هم با همین جریانات ارتباط داشتند. اسناد و مدارک این ماجرا که منتشر شد. آقای عبدی هم که دستگیر شدند. این جریان هم در قالب اطلاعات سری مطرح شد و به ما رسید. آقای ابطحی و عباس عبدی با هم ارتباط داشتند. یعنی آقایی که اطلاعات هسته‌ای ما را داشت با ایشان ارتباط داشتند. اما من نگفتم که آقای ابطحی این حرف‌ها را به کسی زده‌ است.



تشکیل حزب پوششی توسط عناصر دوم خردادی

تشکیل حزب پوششی توسط عناصر دوم خردادی اخیرا عناصر دوم خردادی در برخی شهرها قصد راه اندازی یک حزب را دارند. به تازگی جلسه مخفیانه ای را در منزل یکی از عناصر دوم خردادی که وابسته به احزاب غیرقانونی مشارکت و مجاهدین می باشند، برگزار می نمایند. گفته می شود در این جلسه یکی از اعضاء گفته است:« حزب جدیدی که بتواند در برخی از مسائل سیاسی به راحتی ورود نماید در حال شکل گیری می باشد و قرار است در چند روز آینده نسبت به تعیین اساسنامه و تشکیل هسته مرکزی و عضویابی اقدام گردد و نام جدیدی برای آن تعیین گردد.» برخی از شنیده ها حاکی است که این حزب با اساسنامه ای جدید در حال شکلگیری است ولی قرار است خط مشارکت و مجاهدین را دبنال نماید

قرآن سوزی 180 آمریکایی را جذب اسلام کرد

قرآن سوزی 180 آمریکایی را جذب اسلام کرد حدود 180 مرد و زن آمریکایی همزمان با اقدام موهن آتش زدن نسخه‌هایی از قرآن کریم و اعتراض به ساخت مسجدی در نیویورک، اسلام آوردند. محمد ناصر، مدیر مرکز اسلامی وابسته به منطقه واشنگتن بزرگ که پنج منطقه از مریلند، ویرجینیا و واشنگتن را در بر می‌گیرد اظهار داشت: 180 زن و مرد آمریکایی در سنین مختلف همزمان با تهدیدها برای سوزاندن نسخه‌هایی از قرآن و افزایش اعتراضات به ساخت مسجد بیت قرطبه در محل حادثه 11سپتامبر در نیویورک اسلام آوردند. پایگاه اینترنتی فلسطین الیوم نوشت: وی علت افزایش گرایش به اسلام در این منطقه مهم در آمریکا را افزایش فرهنگ مطالعه و تحقیق درباره اسلام و سیره پیامبر(ص) و پایگاههای مخالف و موافق اسلام عنوان کرد. آمارهای جدید نشان می‌دهد، شمار کسانی که به اسلام روی آوردند پس از حملات به واشنگتن و نیویورک به شکل فراوانی افزایش یافته است زیرا آنان میان افراط گرایی و میانه‌روی در دین اسلام تفاوت قائل شده و دریافته‌اند که مسلمانان آمریکا مخالف افراط گرایان هستند. جمال الغموس مدیر مرکز دارالهدی در ایالت ویرجینیا اظهار داشت: کسانی که برای گفت‌وگوی مجدد به این مرکز می‌آیند با دیدگاه‌هایی تغییر یافته بازمی‌گردند. شهروندان آمریکایی به دلیل اطلاعات فراوان نیاز به دعوت‌ زیاد ندارند زیرا آنان علاوه بر مطالعه کتب ادبی و علمی درباره ادیان، اعتقادات و افکار نیز مطالعه می‌کنند. وی اضافه کرد: ما با آنان گفت‌وگو می‌کنیم و آنان به صورت روزانه و با شمار فراوان به مساجد رفت و آمد می‌کنند. تحرکات دینی و سیاسی در آمریکا طی سال جاری به طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است که برخی علت آن را فشارهای ناشی از ساخت مسجد بیت‌ قرطبه و همزمانی سالروز حملات 11 سپتامبر با عید فطر مسلمانان و همچنین تهدید به آتش زدن نسخه‌هایی از قرآن در ایالت‌های فلوریدا و کانزاس آمریکا می‌دانند.