هدف از ترور شهید ژاله در سالگرد مرگ «اوجالان»

فرمانده نیروی انتظامی با بیان اینکه اقدام منافقین در ترور شهید ژاله برنامه‌ریزی شده و در سالگرد «اوجالان» بود، گفت: فتنه‌گران و منافقین سعی داشتند تا محرک و خیزش اجتماعی را در کردستان به وجود آورند.

سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، شب گذشته در برنامه "دیروز، امروز، فردا " با اشاره به تماس‌هایی

که از خارج کشور با موسوی و کروبی گرفته شد گفتد: آنها تحولات مصر و اعدام‌ها را بهانه خوبی می‌دانستند تا در روز 25 بهمن بیانیه بدهند.

احمدی مقدم با تأکید بر اینکه برخی از دوستان سران فتنه برای اینکه بتوانند دوباره به صحنه سیاسی کشور بازگردند مخالف آنها بودند، افزود: اما پس از این حادثه آنها نیز اقدام به کمک به سران فتنه کرده و اطلاعیه صادر کردند.

در محل شهادت شهید ژاله هیچ مأموری وجود نداشته است

فرمانده نیوری انتظامی به کشته شدن شهید صانع ژاله اشاره کرد و گفت: بر اساس فیلم‌هایی که مردم در اختیار ما قرار دارند در محل شهادت شهید ژاله هیچ مأموری وجود نداشته است؛ خانواده‌های این دو شهید بسیار متدین بوده و عموهای شهید ژاله در سپاه فعالیت دارند.

ترور شهید ژاله در سالگرد «اوجالان» برای خیزش اجتماعی در کردستان

وی با بیان اینکه اقدام منافقین در ترور شهید ژاله برنامه‌ریزی شده و در سالگرد «اوجالان» بود، اظهادارشت: فتنه‌گران و منافقین سعی داشتند تا محرک و خیزش اجتماعی را در کردستان به وجود آورند.

25 بهمن درگیری جدی رخ نداد

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر اینکه در 25 بهمن درگیری جدی رخ نداد، تصریح‌کرد: سال گذشته چند صد مجروح در بین نظامیان داشتیم اما در 25 بهمن ماه اغتشاشگران با دیدن مأموران فرار می‌کردند.

همه رسانه‌های خارجی تنها 40 تا 50 نفر را برای نشان دادن داشتند

وی بر همین اساس تمام تلاش فتنه‌گران را به وجود آوردن تصویری برای رسانه‌های غربی اشاره کرد و افزود: همه رسانه‌های خارجی تنها 40 تا 50 نفر را برای نشان دادن داشتند.

سایت‌هایی که از سوی وزارت کشور مجوز راهپیمایی صادر کردند!

احمدی‌مقدم در خاتمه به سایت‌های منتسب به برخی از آقایان اشاره و خاطر‌نشان‌کرد: این سایت‌ها با شایعه‌پراکنی سعی داشتند نشان دهند که وزارت کشور مجوز راهپیمایی صادر کرده است.

قانون گریزان دیروز؛ فتنه گران امروز

نامه ای که در نشریه ضدانقلاب نیمروز در تاریخ 76/12/1 چاپ شد و طی آن اعضای این شورا خواهان تعیین و تشخیص صلاحیت برای احراز پست های ریاست جمهوری و یاهر مقام انتخابی دیگر از جانب ملت و رای دهندگان شدند.
قانون گریزان دیروز؛ فتنه گران امروز

اصلی ترین و مهمترین رکن سلامت نظام سیاسی هرحکومتی ، اعمال قانون و قانونمندی همه افراد آن نظام است لیکن طبعیت از قانون به ویژه در سطوح عالی نظام و میان خواص جایگاهی برتر می یابد.
قانون اساسی هر جامعه ای تابعی است از تجربیات ، فرهنگ و ریشه های اعتقادی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آن جامعه.
قانون اساسی را چهره های شاخص و نخبه هرجامعه می نویسند و ارکان هر نظام سیاسی موظف می شوند تا درراستای قانون اساسی ، قوانین و لوایح را تصویب و وضع نمایند.

قانون اساسی به معنای عام ، همه اقشار جامعه حتی عالی ترین سطح یعنی رهبری را هم شامل می شود اما گاه دولت ها بنا به منویات و مطالبات خود در پی تغییر قانون به نفع منافع خویش برمی آیند.
بعد از انقلاب اسلامی، قانون گریزی در دوره اصلاحات تابدان حد رسید که حتی قوه مقننه که برطبق وظیفه ذاتی خود می بایست قوانین ولوایح را مطابق قانون اساسی تدوین و مصوب می کرد گاهی با جنجال آفرینی ، خود درصف مقدم قانون شکنان یا معارضان با قانون قرار می گرفت.

شاید بهترین نمونه این جنجال آفرینی ها ، درخواست مجلس برای حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان بود که عنوان جنجال علیه نظارت استصوابی را یدک می کشید.
درماده ۳ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب اسفندماه سال ۶۲ آمده است: نظارت برانتخابات مجلس به عهده شورای نگهبان است ، این نظارت عام و در تمام مراحل در کلیه امور مربوط به انتخابات جاری است.

قانون انتخابات مجلس درسال ۶۲ یعنی در زمان فعالیت اولین دوره مجلس به تصویب رسید که به موجب آن مردم به وسیله نمایندگان منتخب خود در شورای نگهبان ، ناظر انتخابات شده واز ورود افراد ناشایست ، عوامل دشمن و نیروهای نفوذی جلوگیری می کردند.

لازم به ذکر است که اولین دوره مجلس درخرداد سال ۵۹ در فضایی بدون تشکیلات منسجم دولتی ، پس از پیروزی انقلاب تشکیل و امکان حضور چهره های ضد انقلاب و گروههای سیاسی با مواضع فکری و اعتقادی مختلف به مجلس فراهم شد.
البته ناگفته نماند که درسال ۵۸ نیز زمانی که ملت می خواست برای اولین بار رییس جمهور نظام اسلامی راانتخاب کند بیش از ۱۰۰ نفر نامزد ریاست جمهوری شدند که شاید تاکنون در هیچ کجای جهان سابقه نداشته باشد.
درآن زمان نماینده امام (ره) در کمیسیون نظارت برتبلیغات انتخابات ریاست جمهوری با اجازه مردم افراد فاقد صلاحیت را حذف می کند.

اما مخالفت با نظارت استصوابی شورای نگهبان در سال ۷۶ تا بدانجا پیش رفت که مقام معظم رهبری جنجال علیه نظارت استصوابی را از جمله مباحث بی ریشه و بی مبنا دانستند که با هدف تضعیف شورای نگهبان و نفوذ دادن عناصر مخالف با اسلام ، امام و نظام در ارکان قانون گذاری کشورصورت می گرفت.
ایشان فرموده بودند: آنها در خطا واشتباه هستند و به طور قطع و یقین چنین چیزی تحقق نخواهد یافت.
اما ریشه بحث های مخالفان قانون اساسی و معاندان با نظام در این خصوص به نامه سرگشاده شورای مرکزی جبهه ملی در تهران خطاب به آقای خاتمی ریاست جمهوری وقت برمی گردد.

نامه ای که در نشریه ضدانقلاب نیمروز در تاریخ 76/12/1 چاپ شد و طی آن اعضای این شورا خواهان تعیین و تشخیص صلاحیت برای احراز پست های ریاست جمهوری و یاهر مقام انتخابی دیگر از جانب ملت و رای دهندگان شدند.
در آن زمان اعضای دولت آقای خاتمی و مشاوران وی معتقد بودند که نظارت استصوابی شورای نگهبان هرروز دست و پاگیرتر می شود و در واقع هیچ مسئولیتی برای دولت باقی نمی گذارد.

آنها مصمم بودند تا لایحه اصلاح قانون انتخابات را برای مشخص کردن محدوده مسئولیت های شورای نگهبان به مجلس برسانند.
در ادامه این جریان ۲۱/۷/۷۷ عبدالعلی بازرگان در مجله آبان نظارت استصوابی را یک بام و دو هوایی نظام حاکم قلمداد می کند و می پرسد: حکومت حق مردم است یا مردم فقط نقش حضور در صحنه را دارند؟
وی با طرح چنین سوال هایی می کوشد تا جمهوریت نظام را از روحانیت جدا کرده و به مردم تلقین نماید که حاکمان ، مشروعیت رد یا تأیید چیزی را ندارند.

در پی اظهار نظرهای فعالان سیاسی همچون اکبر گنجی ، آقاجری ، عبدا... نوری و... ، برخی تشکل های چند نفره نیز سعی کردند موضوع نظارت استصوابی را که توسط ۶ نفر از منصوبین ولی فقیه و ۶ نفر از حقوقدانان با انتخاب مجلس صورت می گیرد از حوزه مشروعیت معنوی به حوزه دموکراسی بکشانند .
همزمان با این بحث و جدل ها ، رسانه ها یا به بیان بهتر خط دهندگان فرامرزی به طور مستمر برنامه های خود را برای عوامل نفوذی در داخل اعلام می کنند تانکند لحظه ای در حرکت مرتجعانه آنها وقفه ای پدید آید .
اما مقام معظم رهبری در روز رأی گیری انتخابات شوراهای اسلامی در تاریخ ۸/۱۲/۷۷ مسئولیت مهم در نحوه گزینش داوطلبان عضویت در شوراها را به مردم گوشزد کرده و گفتند: چنانچه مردم حقیقتا به تقوا، دیانت و دلسوزی هرنامزد انتخاباتی واقف نشوند نباید اورا به مراکز تصمیم گیری بفرستند.

اما حملات علیه نظارت استصوابی با مصاحبه مهدی کروبی در سال ۷۸ به اوج رسید.
وی گفته بود : می خواهم ثابت کنم نظارت استصوابی درست نیست، این نظارت یک اهرم فشار است در دست شورای نگهبان که گرایش خاصی دارد تا رقبا را از میدان بدر کند..
وی با بیان اینکه تعدادی از نمایندگان ، مخالف حذف نظارت شورای نگهبان هستند گفته بود: اگر وضع طبیعی باشد و رأی گیری به شیوه مخفی صورت گیرد من احتمال می دهم لایحه اصلاح قانون انتخابات تصویب شود.

مسأله جنجال آفرین اصلاح قانون انتخابات با دقت نظر رهبری و مدافعان قانون اساسی در مجلس ، دولت و سطوح عالی نظام حل شد.
شاید نکته قابل توجه وجود اسامی وچهره های قانون گریز آن زمان در لیست سیاه انقلاب سبزکنونی باشد.

همانانکه روزی درمقابل سدهای قانونی مخالف با منافعشان ایستادند هم اکنون هم درصف اول فتنه گران ازسال ۸۸ تاکنون به چشم می خورند.

تکذیب دستگیری موسوی و کروبی

برخی خبرها درباره دستگیری موسوی و کروبی تکذیب شد اما درخواست‌های مردم و فعالان سیاسی و دانشگاهی برای برخورد جدی با سران داخلی فتنه همچنان ادامه دارد.

همان طور که خطیب نماز جمعه تهران امروز اشاره کرده و برخی پیشنهادها را برای ایجاد محدودیت مطرح کرد، احتمالا محدودیت هایی در ارتباط با تماس میر حسین موسوی و مهدی کروبی با سرپل های ارتباطی آنها با خارج کشور و برخی عوامل اغتشاش و آشوب صورت گیرد.

مردم ایران امروز با برگزاری راهپیمایی پس از برگزاری نمازهای جمعه خواستار اعدام موسوی و کروبی شدند.

فتنه‌گران کپسول اکسیژنم را بردند و با میله ‌آهنی به سرم ضربه زدن

جانباز 70 درصد دفاع مقدس و از مجروحان اغتشاشات 25 بهمن با تشریح اقدام جنایتکارانه فتنه‌گران در این روز گفت: فتنه‌گران به طرفم هجوم آوردند و شلنگ کپسول اکسیژنم را کشیدند؛ به آنها گفتم آمریکا با کارهای شما شاد می‌شود که با میله آهنی از پشت، به سرم کوبیدند و با یک شی تیز دستم را زخمی کردند.

به گزارش کلمه ، ناصر افشاری، جانباز 70 درصد دفاع مقدس و مجروح فتنه آمریکایی در گفت‌و‌گو با فارس اظهار داشت: 25 بهمن بعد از شنیدن خبر اغتشاش فتنه‌گران در تهران، عصا و کپسول اکسیژنم را برداشتم و در حالی که عکس مقام معظم رهبری را در آغوش گرفتم، خود را به محل حضور اغتشاش‌گران رساندم.

وی ادامه داد: گروهی را مشاهده کردیم که در حال شعار دادن از میدان انقلاب به سوی میدان آزادی در حرکت بودند؛ شعارهایی که بیشتر در قالب توهین به نظام بود و اصلاً رنگ و بویی از حمایت از مردم مصر و تونس نداشت؛ به همران دوستانم به سوی‌شان رفتم تا قدری لیدرهایشان را که به سایر گروه خط می‌دادند را از هیجانی که دارند دور کنیم.

افشاری گفت: با توجه به اینکه کپسول اکسیژنم را به دوش انداخته بودم و با عصا راه می‌رفتم، تصور کردم شاید قدری ملاحظه مرا بکنند؛ با همین فکر به سوی فردی که گروه را رهبری می‌کرد، رفتم و گفتم این کار شما آمریکا و دشمنان اسلام را شاد می‌کند که در همین حین فتنه‌گران به طرفم هجوم آوردند و شلنگ کپسول اکسیژنم را از عقب کشیدند به طوری که شلنگ کپسول، دور گردنم افتاد و احساس خفگی کردم.

وی افزود: در همین حال که با آن افراد درگیر بودم یک نفر از پشت با میله‌ای به سرم کوبید و با یک شی‌ء تیز دستم را زخمی کردند که دیگر تعادلم را از دست دادم و قادر به ایستادن نبودم. دوستانم مرا به نزدیک‌ترین درمانگاه بردند و آنجا سرم را بخیه کردند.

این جانباز 70 درصد دفاع مقدس خاطرنشان کرد: ما در دوران جنگ تحمیلی برای مقابله با دشمن به جبهه‌ها رفتیم و با تمام وجود جنگیدیم؛ امروز دیگر تحمل نداریم که در بستر بمانیم و شاهد آن باشیم که تعدادی منحرف و فتنه‌گر آرامش کشور را برهم بزنند و هر کاری دلشان بخواهد، انجام دهند.

فتنه‌گران پایگاه مردمی ندارند

وی با بیان اینکه رأی نیاوردن در انتخابات دلیلی برای توجیه لشکرکشی خیابانی نیست، یادآور شد: فتنه‌گران، پایگاه مردمی ندارند و با حمایت ابرقدرت‌ها، کشور را به آشوب ‌کشیده‌اند؛ آنها راهی غیر از تبعیت از ولایت و امام خمینی (ره) انتخاب کرده‌اند و در این مسیر حرکت می‌کنند.

افشاری با تأکید بر اینکه سران فتنه از رأفت نظام مقدس جمهوری اسلامی سوء استفاده می‌کنند، گفت: البته اگر پشتیبانی قدرت‌های بیگانه و رسانه‌های ضد انقلاب نباشد، سران فتنه قادر به حرکتی نخواهند بود.

وی ادامه داد: اکنون ما در مملکت نیاز به وحدت و آرامش داریم ولی سران فتنه با همراهی منافقان و ایجاد اغتشاش، آرامش را از مردم گرفته و با کارهایی از قبیل به آتش کشیدن سطل‌های زباله، شکستن شیشه‌های بانک‌ها و بستن خیابان‌ها با نظام مخالفت می‌کنند.

اگر به دنبال حمایت از مصر و تونس هستید، باید 22 بهمن و در کنار مردم حاضر می‌شدید

این جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس بیان داشت: سران فتنه برای اینکه از بن بستی که خود ایجاد کرده‌اند، نجات یابند دست به این کارها می‌زنند؛ این افراد اگر واقعاً می‌خواستند از تونس و مصر حمایت کنند در 22 بهمن حضور می‌یافتند ولی هدف آنها چیز دیگری بود.

وی یادآور شد: پایداری و تداوم انقلاب اسلامی، پایداری جهان اسلام است و باید برای صدور و تداوم آن با وحدت و تبعیت از ولایت تلاش کنیم.

افشاری در پایان ضمن محکوم کردن سران فتنه، خاطرنشان کرد: سران فتنه قصد ضربه زدن به انقلاب اسلامی دارند و قوه قضائیه باید آنها را به اشد مجازات برساند.

گفتنی است، ناصر افشاری جانباز شیمیایی 70 درصد، در بسیاری از عملیات‌های جبهه‌های جنوب کشور برای مقابله با دشمنان اسلام ایستادگی کرد؛ حدود 14 بار مجروح شد که یک‌بار دست چپ وی قطع شد اما دوباره پیوند زدند.

وی در عملیات «کربلای 5» با مسئولیت فرمانده گردان ذوالفقار، شیمیایی شد و به خاطر مجروحیتش حدود 254 ماه سابقه بستری در بیمارستان دارد و حدود 74 بار به خاطر جراحت‌های ناشی از شیمیایی و ترکش در اتاق عمل، جراحی شده است.

در 25 بهمن، گند زدیم به جنبش سبز

در 25 بهمن، گند زدیم به جنبش سبز

 

«سران جنبش سبز با فراخوان نابخردانه 25 بهمن و آخرین فرصت مانور، نه تنها هیچ دستاوردی نداشتند بلکه حداقل های این جریان را هم نابود کردند».

«سران جنبش سبز با فراخوان نابخردانه 25 بهمن و آخرین فرصت مانور، نه تنها هیچ دستاوردی نداشتند بلکه حداقل های این جریان را هم نابود کردند».

یکی از عناصر مخالف خارج نشین ضمن انتشار تحلیل فوق نوشت «شهرآشوبی 25بهمن همه بضاعت باقی مانده اپوزیسیون بود که به میدان آورد، بضاعتی که صرفاً استعداد ایذاء داشت». داریوش سجادی یادآور شده است: مخالفان در این روز، حضوری کم فروغ توأم با آشوب و شعارهای ساختارشکنانه و رفتار پرخاشگرانه داشتند. همین حضور کم شمار، اغتشاشگرانه و ساختارشکن بود که بلافاصله به اصولگرایان این فرصت طلائی را داد تا ضمن رادیکالیزه کردن فضا موفق شوند یک شبه ورق را به بدترین شکل ممکن علیه رهبران جنبش سبز برگردانند و با بسیج موفقیت آمیز افکارعمومی، قدم های اساسی جهت به محاق بردن نهائی سبزها و سرانش را با موفقیت برداشته و پیش بینی محمد خاتمی را محقق کنند.

وی اضافه می کند: در مقام مقایسه، هر اندازه انقلاب اسلامی سال 57 با پیروی از اصل «گوله برفی» از لحظه ای که در 19 دی ماه 56 با یک حضور چند هزار نفری طلاب در فیضیه قم حرکت اش آغاز شد و طی این مسیر مدام بر حجم و گستره این گوله برفی افزوده شد تا اینکه در نماز عیدفطر قیطریه به عدد اعجاب آور 3 میلیون رسید و نهایتاً در بهمن 57 دربار را به زانو درآورد، اما برخلاف آن جنبش سبز این روند را معکوس طی کرد و طی کمتر از 8 ماه این گوله برفی مسیر معکوس را طی کرد و آنقدر طی این 8ماه از حجم اش کاسته شد که اینک از آن جوش و خروش، «به قول محمد خاتمی» تنها عده ای تندرو و اغتشاشگر باقی مانده است. چنین سرنوشت محتومی محصول بی لیاقتی و بی تدبیری مستقیم و قابل اثبات سران جنبش سبز است که با بی مبالاتی محض عمداً یا سهواً مسبب آن شدند تا آن حرکت مدنی چنین با سرعت از اوج به حضیض افتاد.

سجادی با تمسخر کسانی چون موسوی و کروبی، نوشت: آنها موفق شدند در کمتر از 2 سال ضمن پیاده کردن مخالفان منتقد و اصلاح طلبان قانونگرا از قطار جنبش سبز صرفاً از کسانی یارگیری کنند که فاقد کمترین دلبستگی به قانون اساسی و اسلام و امام هستند یعنی همان که سران جنبش سبز خود را دلبسته آن می دانستند. اکنون فقط دشمنان خمینی با سران جنبش سبز مانده اند.