دفتر منوچهر متکی اخبار منتشر شده در برخی رسانهها مبنی بر احتمال کاندیداتوری وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی را صحیح ندانست. دفتر منوچهر متکی اخبار منتشر شده در برخی رسانهها مبنی بر احتمال کاندیداتوری وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی را فاقد صحت دانست و اعلام کرد: اظهارات منتسب به منوچهر متکی نادرست بوده و اساساً وی سخنانی در رابطه با احتمال کاندیداتوری خود در انتخابات مجلس شورای اسلامی مطرح نکرده است. دفتر متکی در پایان تأکید میکند که اخبار مرتبط با منوچهر متکی توسط وی و یا دفتر وی و صرفاً از طریق مراجع رسمی خبری منتشر خواهد شد. |
مدیرمسئول نشریه راه در نشست نقد و بررسی عملکرد دستگاههای فرهنگی در فتنه ۸۸ مهمترین بستر فتنه در جمهوری اسلامی را نبود عدالت فرهنگی دانست و اظهار داشت: من به خصوص عدالت رسانهای را بستر فتنه میدانم و فضای رسانهای ما یک فضای نامتوازنی است. به گزارش فارس در نشست نقد و بررسی عملکرد دستگاههای فرهنگی در فتنه ۸۸ که با حضور وحید جلیلی کارشناس فرهنگی و مدیر مسئول نشریه راه، نادر طالبزاده مستندساز و کارشناس فرهنگی و سهیل کریمی مستندساز برگزارشد، وحید جلیلی با اشاره به ضرورت محوریت قرارگرفتن فتنه ۸۸ برای بررسی عملکرد دستگاههای فرهنگی گفت: فتنه ۸۸ نقطه عطفی بود که آسیبها و آفتهای دستگاههای فرهنگی و هنری رو شد و من معتقدم ریشه ماجرای فتنه در خیلی سال قبل وجود دارد. وی افزود: این نه به آن معنا نیست که دشمنان برای انقلاب طراحی نکردهاند که این نه عجیب است و نه جدید، و البته باید به آنها حق داد چرا که جمهوری اسلامی در فضای بینالمللی حاضر نشد حرف آنها را بپذیرد و آنها هم طبق منطق خودشان درست عمل میکنند و کار خودشان را میکنند اما چیزی که فتنه را پدید میآورد همراهی دوستان است. مدیرمسئول نشریه راه همراهی دوستان را به دو بخش تقسیم کرد و گفت: یک بخش از این همراهی، همدلی با دشمن است و بخش دوم سکوت در برابر دشمن است که باید روی این مساله کار، تحلیل و سوال شود. * قواره رسانهای ما نامتوازن است وی در ادامه این نشست افزود: نگاه کنید ما چند تا دستگاه فرهنگی داریم، مدیران فرهنگی ما که استاد بیلانکار دادن هستند و هرچقدر دستگاههایشان خالی و پر از مشکل باشد بیلانکاریشان پر و پیمان است، بروید سوال کنید که آقای صدا و سیما، آقای حوزه هنری، آقای سازمان تبلیغات و آقای فلان خبرگزاری در این ۸ ماه فتنه یک ارزیابی از کار خود را در مقابله با این فتنه ارائه کنید. وحید جلیلی مهمترین بستر فتنه در جمهوری اسلامی را نبود عدالت فرهنگی دانست و اظهار داشت: من به خصوص عدالت رسانهای را بستر فتنه میدانم و فضای رسانهای ما یک فضای نامتوازنی است. وی در تشریح سخن خود گفت: فتنه بر اساس محاسبات غلط به وجود میآید؛ خب چطور دشمن و دوست به محاسبه غلط میرسد؟ محاسباتی که اینها به آن میرسند بر اساس اطلاعات و تحلیلهایی است که دریافت میکنند و این را از رسانه میگیرند و چون قواره رسانهها در کشور ما یک قواره نامتوازنی است محاسبات اشتباه میشود و به دنبال آن مواضع نیز اشتباه میشود. جلیلی افزود: حتی رسانهها میتوانستند دشمن را آگاه کنند، این رسانهها بخشهای مهمی از ظرفیتها و توانها و قدرتهای جمهوری اسلامی را به دشمن نشان نداده بودند که اگر نشان میدادند این مساله با این شکل پیش نمیآمد و حتی رسانهها این قدرت را به خودیها نشان نداده بودند. این کارشناس فرهنگی، نظام رسانهای کشور را دارای مشکلات عدیدهای دانست و گفت: تا این مساله علاج نشود ما به هیچ جا نمیرسیم. *از فرصت شهادت مجید شهریاری در رسانهها درست استفاده نکردیم وی در این باره با ذکر مثالی گفت: یک زن بدکاره با همکار فاسقش، شوهرش را مباشرتا میکشد و فضای بینالمللی به جایی میرسد که روسای جمهور دنیا و حتی روسای جمهوری که به ما نزدیکاند مانند برزیل در دفاع از این زن وارد صحنه میشوند. جلیلی افزود: این را مقایسه کنید با شهادت شهید مجید شهریاری که از این وقیحانهترین ممکن نیست که در روز روشن دانشمند شما را بکشند و همه هم میدانند کی کشته؟ چه کسی از آن سود میبرد؟ او کسی است که از لحاظ مدارج معنوی، مباحث عجیب و غریبی ازش تعریف میکنند که واقعا پهلو میزند به اسطورههای دفاع مقدس ما و از لحاظ علمی از همه جلوتر بوده است. وی در نتیجه مقایسه پرونده سکینه محمدی و شهید شهریاری در سیستم رسانهای کشور گفت: یک میلیونیوم کسانی که اسم سکینه محمدی را شنیدند اسم مجید شهریاری را نشنیدند و ما یک فرصتی که باید به غرب حمله کنیم را درست استفاده نکردیم. مدیر مسئول نشریه راه در ریشهیابی مشکل دستگاه رسانهای ایران با اشاره به خرج صدها و هزارها میلیارد تومان در ۲۰ سال گذشته جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی تاکید کرد: به نظر من فتنه ۸۸ باید نقطه عطفی برای بازخوانی فضای رسانهای کشور و ارزیابی جامع آن و حرکت به سمت علاجش باشد. وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا عدم توازن سیستم رسانهای مشکل مدیریت فرهنگی است یا هنرمندان انقلابی گفت: حتی اگر مشکل هنرمندان انقلابی باشد تبعی است. جلیلی تاکید کرد: به نظر من البته اینطور نیست و شما خبرنگاران و گزارشگرانی دارید که از لحاظ جسارت با جسورترین خبرنگاران جهان برابری میکنند و هر جا بحران و خطرات و تیر تفنگ هست آنجا هستند و تا پای جان ایستاده است تا خبر تولید کند اما فضایی که اینها را ضریب بدهد، وجود ندارد. * تواناییهای بچههای انقلاب اسلامی اجازه ضریب گرفتن پیدا نمیکند وی در بیان آسیبشناسی فضای رسانهای با اشاره به کلیدواژه "ضریب " گفت: یکی از کلید واژههایی که آسیب رسانهای ما را نمیتواند خوب نشان دهد این است که تواناییهای بچههای انقلاب اسلامی اجازه ضریب گرفتن پیدا نمیکند و اگر از حد خودش بالا برود فیلترش را پایین میکشند. این کارشناس فرهنگی در بیان دلیل ضریب نگرفتن فعالیتهای نیروهای انقلابی گفت: من معتقدم مساله حتی مساله سیاسی هم نیست و به سبک زندگی برمیگردد، یک طبقه خاص اجتماعی و اقتصادی، رسانههای دولتی و خصوصی کشور را در چنگ خودشان دارند که حتی ممکن است گرایشهای سیاسی متفاوتی داشته باشند. وی با اشاره به کلید واژه "اشرافیت " به عنوان آسیبی دیگر در عرصه رسانهای کشور با اشاره به برنامه راز با موضوعیت مشکلات دو شهر خرمشهر و آبادان گفت: اشرافیت به دنبال خطر نیست. جلیلی ادامه داد: مردم خرمشهر که این همه فداکاری کردهاند آب ندارند اما در این حد کسی حاضر نیست هزینه بدهد یک گزارش بدهد، یک برنامه تهیه بشود؛ اینها باید چه شخصیت و سبک زندگی داشته باشند که اینگونه عمل کنند و موضع بگیرند و اینکه امکان دفاع از حقوق ملت مستضعف را داری و این کار را نکنی عمق فساد رسانهای در کشور را نشان میدهد. * تهدیدمحوری مشکل اصلی رسانهای کشور است مدیر مسئول نشریه راه با تاکید بر اینکه ادبیات ما باید قرآنی باشد با انتقاد از فضای تهدیدمحور در رسانههای کشور گفت: اینکه فردی قهرمانهای ملی کشور در منطقه خودش را که حماسه آفریدند نمیشناسد و درباره شیطانپرستی تحقیق میکند یک مشکل اساسی است. وی تهدیدمحوری را مشکل اصلی رسانهای کشور و بحث ظریفی دانست و گفت: کسی نمیگوید به دشمن توجه نکنید، تهدیدها را نبینید و رصد نکنید اما فکر میکنم اینکه آنچنان اینها را در میان بچه حزباللهیها بزرگ کردند، خطی را دنبال میکنند. جلیلی با بیان این سوال که آیا بیکاری و اعتیاد را فراماسونری در کشور رواج داده است؟ گفت: این درست نیست که بگوییم اگر دشمن بد است پس ما خوب عمل میکنیم و به نظر من این مشکل حد یقف هم ندارد. وی شناخت تهدید را از لوازم کار فرهنگی دانست و با اشاره به آیه "وَ أَعِدُّوا لَهُمْ ماستعطعتم مِنْ قَوِّهِ " گفت: بر اساس این آیه اول باید به دشمن توجه کنی و بعد بلافاصله ظرفیتهای خودت را در نظر بگیری و هر آنچه استعداد و توانمندی داری جمع کنی. این کارشناس فرهنگی با انتقاد از تهدیدمحوری دستگاههای فرهنگی گفت: وقتی میبینم کسانی در نهادهای فرهنگی بیشترین حرف را درباره توطئه دشمن میزنند و کمترین توجه را به داشته نیروهای خودی در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه دارند معتقدم همه این حرفها پوشالی است. وی افزود: من حرف از دشمن را فقط از رهبری میپذیرم که تک تک هنرمندان را میشناسد، با آنها جلسه میگذارد، بارها آنها را شارژ میکند و حتی در حد مصداق برای فلان کتاب بچه حزباللهیها بازاریابی میکند، این یعنی این که ایشان فرصت محور است و دشمنشناس و مسئولان فرهنگی یک صدم دشمنشناسی، به دوستشناسی توجه ندارند و ظرفیتهای داخلی را نمیشناسند. جلیلی یکی از این ظرفیتهای موجود را نقد دانست و گفت: یکی از مهمترین فرصتهای نظام این است که آقای طالبزاده، برود فلان مسئول را به نقد بکشد و آن بچه حزباللهی که پای تلویزیون نشسته شارژ بشود. وی با اشاره به سخنانی از رهبر انقلاب گفت: رهبری چند سال پیش فرمودند "وجود فساد چیز عجیب و غریبی نیست و در همه دورانها بوده و هست و مردم از وجود فساد عصبانی نیستند و نمیشوند آنچه که مردم را عصبانی و ناامید میکند عدم برخورد با فساد است " لذا اگر یک فساد در رسانه ملی مطرح میشود نشانه وجود فساد نیست بلکه به معنای یک قوهای است که دارد رصد میکند و آن را رسوا میکند. جلیلی ادامه داد: اینها ظرفیتهایی است که ما به آن توجه نمیکنیم و من فکر میکنم این به سبک زندگی در مدیریتهای فرهنگی کشور و حضور آدمهای بیدرد، بیدغدغه، محافظهکار، غیرآرمانگرا در مناصب مختلف مرتبط است. * عدهای توپخانه دارند و به بچههای خط مقدم جنگ نرم کمک نمیکنند وحید جلیلی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به جنگ نرم و جنگ نخبگان در سال گذشته گفت: قبل از انتخابات برای اکثر افراد معلوم بود قضیه چیست اما از یک هفته قبل از انتخابات تا یک هفته بعد از انتخابات رئیس دو دستگاه مهم فرهنگی در خارج از کشور بودند و زمانی که نظام بیشترین نیاز را به سازماندهی رسانهای و نخبگان رسانهای دارد در کشور نیستند؛ در حالی که دشمن لحظه به لحظه را استفاده میکند و ساعت به ساعت را برنامهریزی میکند و کارش را پیش میبرد، کسانی که باید باشند نیستند و بعد هم که بر میگردند، خبرگزاری آنها در پازل دشمن کار میکند که بعدها یک جاسوس از آنجا فرار میکند. وی افزود: من نمیخواهم قضاوت کنم اما از دستگاههای فرهنگی سوال کنیم شما چه کردید؟ عملکردتان را فهرست کنید. جلیلی با انتقاد از کمکاری مسئولان فرهنگی که از اقدام هنرمندان ممانعت میکنند گفت: همین افراد خودشان را تئوریسینهای فرهنگی کشور میدانند. وی با انتقاد از عدم مطالبه از این مسئولان گفت: بخش مهمی از جرایم در فتنه متوجه کسانی است که در یک جایگاهی حضور داشتند و در آنجا از ایجاد بصیرت جلوگیری کردند. مدیر مسئول نشریه راه افزود: این یعنی شما یک توپخانه داری و بچهها در خط مقدم دارند قلع و قمع میشوند و شما بتوانی با توپخانه کمک کنی ولی حمایت نکنی و اینکه کاری نکردی خودش جرم است. وی با اشاره به جنگ نرم و غیرعادی بودن این جنگ و وضعیت حال گفت: اگر بقای نظام به پیروزی در این جنگ نرم است، باید این جنگ نرم دادگاههای جنگی خودش را داشته باشد؛ ما در شرایط عادی نیستیم و شما هر روز شاهد ایجاد یک تلویزیون جدید ماهوارهای فارسی زبان هستید و دشمن با تمام وجود به میدان آمده، شبانهروز کار میکند و عدهای این طرف کمکاری میکنند و کسی این را از آنان مطالبه نمیکند و توبیخ نمیشوند. این کارشناس فرهنگی با تاکید بر ضرورت ایجاد دادگاه جنگ نرم و توبیخ فرماندهانی که فرار کرده و کمکاری میکنند، گفت: پرونده اینها باید بازخوانی شود که اگر پروندهها بسته شود، باید از فتنه بعدی ترسید چرا که آن فرد در حالی که به جمهوریت و اسلامیت توهین میشد کمکاری کرد و از او مطالبه نشد پس در فتنه بعدی بدتر عمل خواهد کرد و یکی از کارهای رسانه همین دادگاههاست. * عدهای در فضای جهانی و داخلی نمیخواهند صدای مستضعفین به کسی برسد وحید جلیلی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به برکات فتنه ۸۸ گفت: به نظر من یکی از برکات فتنه بازگشت ادبیات قرآنی و دینی به جامعه بود چون ادبیاتی که در دوم خرداد عدهای علیه تهاجم فرهنگی ابداع کردند کارآمد نبود. وی افزود: بازگشت ادبیات قرآنی در این قضیه که خود کلمه فتنه کلمه قرآنی است یا مثلا "این عمار "، ارجاع به قرآن و تاریخ اسلام خیلی خوب فضا را توضیح داد و روشن کرد و بچه حزباللهی را متمرکز و خوب سازماندهی کرد لذا به نظر من برای اینکه نیروها را خوب سازماندهی و فضای فرهنگی را آسیبشناسی کنیم باید این ادبیات بسط پیدا بکند. وی با اشاره به دو کلید واژه مستضعفین و مستکبرین برای شناخت وضعیت رسانهای کشور گفت: مقابله با استکبار جهانی بدون مقابله با استکبار داخلی فایده ندارد و استکبار یک بدنه یکپارچهای است که لازم نیست همه یکجا با هم باشند بلکه وقتی حرکتشان شیطانی شد همسو با هم عمل میکنند. جلیلی افزود: کلمه مستضعفین باید احیا شود و در تبیین جریان فتنه سال گذشته این واژه مهم بود که اراده خداوند بر این است که مستضعفان بر اساس آیه "وَ نُرِیدُ انَّ نَمُنَّ علیالذین استعضعفوا فِی الارض " از استضعاف خارج شوند اما عدهای در فضای جهانی و داخلی در برابر اراده خدا ایستادهاند و نمیخواهند که صدای مستضعفین به کسی برسد. این کارشناس فرهنگی در مقابل این جریان وظیفه رسانههای انقلابی را تبیین کرد و گفت: فضای رسانهای جمهوری اسلامی باید برخلاف این عمل کند یعنی استراتژی ما باید این باشد که در امتداد "و نمن علیالذین استضعفوا " باشد. وی افزود: در دنیا رسانه در خدمت استکبار، ضعیف نگهداشتن و ضعیف پنداشتن است و باید این استراتژی را اتخاذ کنیم که با استضعاف رسانهای مقابله کنیم چرا که مستکبران داخلی نمیخواهند بسیاری از اقشار مردم و نخبگان حزباللهی دستشان به رسانه برسد و رسانه موثر داشته باشند لذا هر کاری که شما برای مقابله بافضای نامتوازن رسانهای در کشور انجام دهید گامی در جنگ نرم و برای مبارزه با فتنه است. * کمکاری موجب پیچیدهتر شدن فتنه میشود جلیلی کمکاری و ضریب مناسب ندادن را موجب پیچیدهتر شدن فتنه دانست و گفت: در غیر این صورت در مقاطع بعدی ضربات محکمتری به ما وارد میشود. وی با اشاره به جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: همین جشنواره فیلم کار جالبی بود که حتی اکران روستایی داشت و مردم خیلی از آن استقبال کردند. مدیرمسئول نشریه راه با بیان اینکه نباید نباید معطل دستگاههای فرهنگی بمانیم با تاکید بر مطالبه از مسئولان گفت: این یک آسیب است که معطل بمانیم و هر چند که بگوییم از ۹۵ نوع کار فرهنگی را نمیتوان به علت نبود بودجه و امکانات انجام داد اما باید استراتژی ما "الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا " باشد. وی افزود: این حرفها به این معنا نیست که مشکلی نیست و کسانی که کار میکنند آسیبها و خلاءها را نمیبینند، اما جهاد همین است که در این وضعیت و شرایط محکم باشیم و به فرصتها نگاه کنیم، چرا که بصیر کسی است که هم به دشمن بصیر است و تواناییهای آن را میداند و هم به ظرفیتهای نیروی خودی بصیر است و آنها را احیا میکند و به فعلیت در میآورد. |
اینکه موسوی رأیش توی تبریز کم نبود حقیقتاً احساس میشد. اوضاع به همین شکل بود تا اینکه فیلم اهانت دو نفر از سران اصلاحات به مردم آذربایجان منتشر شد که البته یکی از اونها خیلی بیشتر سر و صدا کرد. سایت خاطرات ۸۸ در راستای بازخوانی فتنه پس از انتخابات سال گذشته هر روز به ارائه یک خاطره پرداختهاست. متن این خاطره بدین شرح است: چند تا از بچههای دانشگاه که میانهرو شناخته میشدند دست بند سبز بسته بودند. زمان که گذشت، قبل از انتخابات بیشترشون دست بندشون رو برداشتند. از دو نفرشون پرسیدم چرا این کار رو کردید؟ گفتند که خیلی از اینهایی که توی ستاد موسوی جمع شدهاند آدمهایی هستند که اگر اینها به قدرت برسند برای آینده کشور میترسیم. اینکه موسوی رأیش توی تبریز کم نبود حقیقتاً احساس میشد. اوضاع به همین شکل بود تا اینکه فیلم اهانت دو نفر از سران اصلاحات به مردم آذربایجان منتشر شد که البته یکی از اونها خیلی بیشتر سر و صدا کرد. نزدیکی بیش از حد یکی از این شخصیتها به موسوی، بازخورد بسیار منفیای در آذربایجان داشت و حتی جلسه سخنرانی نماینده موسوی توی تبریز، سر همین مسئله به اغتشاش کشیده شد و نیمه تمام موند. این ماجراها روی هم رفته، تأثیر خیلی محسوسی روی رأی آقای موسوی در تبریز گذاشت. نتایج انتخابات رو که اعلام کردند احمدینژاد توی تبریز ۱۵۰۰۰ رای بیشتر از موسوی داشت (۴۳۵ هزار در برابر ۴۲۰ هزار). روز بعدش عروس آذربایجان توی مصاحبه تاریخی خودش با بی بی سی گفت که چطور ممکنه مردم آذربایجان، فرزند خودشون رو بگذارند و به احمدی نژاد رأی بدن؟ توی یک جلسه انتخاباتی مجمع اسلامی (که ستاد احمدینژاد توی دانشگاه رو داشت)، که سخنرانی یک طرفه بود، به عنوان پرسش کننده رفتم بالا و انتقاد خودم رو از نحوه کار ستاد انتخاباتی احمدی نژاد توی دانشگاه، با لحن تندی اعلام کردم. این اشتباهم باعث شد تنشها توی جبهه خودی بیشتر بشه. نامزدهای انتخاباتی که برای سفرهای تبلیغی به مراکز استانها میرفتن، ستادهای انتخاباتیشون، طرفدارانش رو از سراسر استان به مرکز استان میرسوندن تا مراسم پرشورتر باشه. من اومدن موسوی و احمدینژاد به تبریز رو توی بیست و سی دیدم. موسوی که اومد تبریز، استقبال خوبی ازش شده بود اما احمدی نژاد که اومد مراسم استقبال خیلی پرشورتر بود. رفتیم ترمینال آذرشهر، پرسیدیم مردم این شهر چقدر رفتن استقبال دو تا کاندیدا توی تبریز؟ گفتن برای موسوی اندازه ۵ تا اتوبوس رفتن استقبال، اما برای احمدینژاد اندازه ۱۲ تا اتوبوس! جالب این بود که توی انتخابات هم، نسبت رأی احمدینژاد به موسوی توی آذرشهر، خیلی به نسبت ۱۲ بر ۵ نزدیک بود. یکی از بحثهای اصلی من با طرفداران موسوی، این بود که مهندس برای ریاست جمهوری، برنامهای بجز نقد احمدینژاد ارائه نکردهاست. اونها هم خبری از برنامههای موسوی نداشتند. رمضان زاده که اومده بود سخنرانی توی تالار پتروشیمی تبریز، بعد از تموم شدن سخنرانی، به سختی خودم رو بهش رسوندم و پرسیدم که چرا از طرف مهندس برنامه مکتوب و جامعی ارائه نشده؟ گفتند که به زودی قراره کتابشون منتشر بشه. زمان گذشت و آقای موسوی توی آخرین یا یکی مونده به آخرین برنامه تلویزیونیشون گفتند که کتاب برنامه های من منتشر میشه، مردم برن بخونند. تا آخریم لحظه های مهلت مجاز تبلیغات، هر چی دنبالش گشتم، توی استان نتونستم این کتاب رو گیر بیارم. قریب به اتفاق حامیان موسوی که روشنفکر و باسواد خونده میشدند بدون اطلاع از برنامه های ایشون بهش رأی دادند. چند روز بعد از جشن پیروزی طرفدران احمدینژاد توی میدان ولیعصر، با دو تا از بچههای سبز توی اتاقشون توی خوابگاه بحث میکردم. تا سال ۸۸ در دوران ریاست جمهوری، هاشمی یکبار، خاتمی یکبار و احمدینژاد دو بار اومده بودند گیلان. احمدینژاد دو بار هم به آذربایجان شرقی (دانشگاه محل تحصیل من آذربایجان شرقیه) اومده بود. اما من تا اون موقع هیچوقت توی سفرهای استانی، به مراسم استقبال یا سخنرانی هیچ رییس جمهوری نرفته بودم. حتی زمانی که احمدی نژاد به عنوان اولین رییس جمهور به محروم ترین شهرستان استان گیلان (ماسال و شاندرمن) اومد من نرفتم. اما بعد از انتخابات که احمدی نژاد شده بود نماینده ۲۴ میلیون رأی مستضعفین، وقتی فهمیدم توی دور سوم سفر استانی قراره بیاد آذربایجان شرقی، با تمام وجود و با افتخار توی هوای خیلی سرد تبریز از باغ گلستان تا ورزشگاه رفتم استقبالش و تا آخرین لحظه سخنرانی هم زیر بارون موندم.
کلاً مثل ماجرای عکس امام، زیاد پیش اومده بود که ما سعی میکردیم شبهات طرف مقابل رو بهش جواب بدیم. اما تجربه مون هم ثابت کرد که رفع شبهه لازمه اما کافی نیست و نباید منفعل بود. برای بعضی از سبزها، هر شبههای رو جواب میدادی بلافاصله شبهه جدیدی طرح میکردند. حتّی بعضیها که خیلی زده بودند جاده خاکی، مدعی میشدند که رسانههای بیگانه هم عامل خود حکومت جمهوری اسلامین!! از دانشجوهای دختر یکی از دانشگاههای مشهد بود. چند ماه قبل از انتخابات اومده بود وبلاگ عصر مبارزه و گفته بود که فضای سیاسی دانشگاهشون مناسب نیست و ازمون راهنمایی خواسته بود. من هم از طریق وبلاگ خودم باهاش مرتبط شدم. با اینکه می دونست من از نظر سیاسی، باهاش اختلاف نظر دارم اما اعتمادش به من تا جایی جلب شده بود که وقتی احساس کرد که توی دانشگاهشون تحت نظر قرار داره و ممکنه که به خاطر انتقاداتش مشکلی واسش پیش بیاد، تمام مطالب سیاسی وبلاگش رو پاک کرد و این رو به صورت نظر خصوصی به من اطلاع داد و باهام دردل میکرد. بعد از انتخابات وقتی به عکس امام اهانت شد یه مطلب توی وبلاگش گذاشته بود که این مسئله، کار خود حکومته. رفتم سند اهانت سبزها رو به عنوان نظر روی وبلاگش گذاشتم. جواب داد که توطئه حکومت براش روشنه و در این مورد بحث نمیکنه، دیگه به وبلاگم هم نیومد. از حرفهاش مشخص بود که یا جنگ روانی و یا رفتار تند بعضی از خودیها، کلاً نظرش رو عوض کرده بود و ایشون هم، یکی از ریزشیهای جریان فتنه شده بود. |
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در ضمن یکی از گزارشهای خود به نقل از رییس اسبق موساد فاش کرد: محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین یک بهایی است!
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در ضمن یکی از گزارشهای خود به نقل از رییس اسبق موساد فاش کرد: محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین یک بهایی است! |
عکس به جا مانده از پیکر شهید دیالمه این مسئله را تأیید میکند که آتش انفجار به ایشان صدمهای نرسانده و آثار سوختگی در پیکرش نیز دیده نمی شود. لذا به یقین کیف حاوی اسناد نسوخته است. بلکه به شهادت خانواده شهید دیالمه، کیف سالم ایشان به دست خانواده وی میرسد اما تنها محتوای باقیمانده در کیف، قرآن کوچکی بوده که شهید دیالمه همواره همراه داشتند! داشتن بصیرت و تشخیص نفاق در عملکرد سالوسان و دغلبازان، امر مهمّی است که غفلت از آن ضربات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. این موضوع حساس در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران و به خصوص در دهه ی اوّل آن، از اهمیّت بسیار بالایی برخوردار بوده و هست. برافتادن پرده ی نفاق از برخی چهره ها در سال های اخیر و تحقق پیش بینی های علمداران بصیرت در سال های اولیّه ی انقلاب از یک سو، و عکس العمل خواص بی بصیرت از سویی دیگر، اهمیّت این موضوع را دوچندان می کند. فتنه ی سال 88 از جمله مسائلی بود که طی آن، پیش بینی های دقیق دیده بانان با بصیرتی همچون شهید دکتر سیّد حسن آیت و شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در مورد برخی از عوامل فتنه به وقوع پیوست. و از طرف دیگر این فتنه موجب گشوده شدن برخی پرونده های مرموز آن سالها شد که در این نوشته مروری اجمالی خواهیم داشت بر یکی از آنها: علمداران بصیرت و هشدارشان درباره میرحسین موسویمیرحسین موسوی و زهرا رهنورد از جمله افرادی بودند که چهره ی حقیقی آنان در همان سال های ابتدایی پیروزی انقلاب برای این شهیدان بزرگوار آشکار شده بود و با توجّه به اسنادی که جمع آوری نموده بودند، درباره ی آنان به افشاگری می پرداختند. امّا بالا بودن میزان نفاق آنان و ساده انگاری نیروهای انقلابی سبب شد تا به این هشدارها توجه زیادی نشود. میزان سنجش افراد برای شخصیتی چون شهید دیالمه، فقط در داشتن سابقه مبارزاتی و عضویت در گروه های خط امامی از جمله حزب جمهوری اسلامی، خلاصه نمی شد بلکه مهم برای او مبانی اعتقادی افراد بود. به همین دلیل وقتی در روزنامه جمهوری اسلامی که ارگان حزب جمهوری بود ردپای انحراف را تشخیص داد به طور رسمی و بدون در نظر گرفتن تعارفات سیاسی و مصلحت های غیر شرعی انتقاد کرد و بارها به حضور برخی عناصر در حزب اعتراض نمود. البته انتقادات او ساخته و پرداخته بازی های سیاسی نبود، بلکه چون تقوا را سرلوحه اعمال و گفتار خویش قرار داده بود، برای همه مخالفت هایش استدلال های مستند و منطقی داشت. متن زیربخشی از آخرین سخنرانی شهید دیالمه است که تنها سه روز پیش از شهادتش ایراد نموده بود: آخرین سخنرانی شهید دیالمه «همین الان هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند. زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد. الان هم من صلاح نمی دانم طرح کردن افرادی را که معتقدم این سیستم فکری را در جامعه پیاده می کنند و الا اگر صلاح بدانم هیچ وقت تابع جو نمی شوم. همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف بودند وهمه می گفتند که این مطالب را نباید بگویی. معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم. الان هم بحمدالله به جایی رسید که امام آنچه را که یکسال در درون خودش نگه داشته بود بیان کرد. یعنی اینها اعمالی انجام دادند که دیگر کاسه صبر او را هم لبریز کردند. او که فکر می کرد هرلحظه بتواند آنها را درست کند، احساس کرد که اینها دیگر به هیچ صراطی مستقیم نیستند. ما که کم تحمل تر بودیم و بار اعتقادی و ایمانی و فکریمان کمتر بود، زودتر به جوش و خروش می آمدیم و بیشتر سر و صدا می کردیم. امام که صبر و تحمل و ایمان و اعتقاد و اتصال به معنویتشان بیشتر بود، توانست یکسال تحمل بکند و بیان نکند. حالا اگر دقت کرده باشید می بینید همینطور که جلو می رود، دارد جاده را صاف تر میکند. اگر همین صحبت دیروز ایشان را گوش کنید، می بینید خیلی راحت و مستقیم گفته است که نیروی خارجی این برنامه را حمایت می کند. این مطلب را از مضمون کلام خیلی خوب متوجه می شوید. اگر مذاکرات بنی صدر را با کارتر و غیره خوانده باشید، می بینید چه نوع مذاکرات و معاملاتی بر سر گروگان ها کرده اند. در عین حال اینها چهره هایی هستند که در مراحل مختلف روشن می شوند. اگر من امروز اسم نمی برم به دلیل این است که صلاح نمی دانم. اما شما هر چه که از صحبت من می فهمید آن را برای خود نگه دارید و اگر صلاح دانستید بگویید. اما من صلاح نمی دانم که بسیاری از مسایل را در شرایط فعلی طرح بکنم. به این دلیل که افراد به جای اینکه به دنبال طرز تفکر بروند، به دنبال شخصیتها می روند. افشاگری درباره میرحسین یکی از نمونه هایش را که می توانم به شما میگویم و آن هم آقای موسوی است. سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است. البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع بکنید به روزنامه می بینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی می کند. اینها را من از دید حزب نمی بینم. بلکه من اینها را فقط از پایگاه ایشان می بینم. والا هیچکدام از اینها را نه به حساب حزب می گذارم و نه به حساب سران حزب میگذارم و نه به عنوان نیروهای مخلص و معتقد و مومنی که درون حزب هستند. بلکه شخصاً به حساب خود ایشان می گذارم. واگر در اینجا می گویم به این دلیل است که مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند، دارند. موضعگیری های روزنامه در بعضی از موارد، کم وبیش موضعگیری های روزنامه امت [ارگان جنبش مسلمانان مبارز] است. به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ می کند اما حتی یک خط، خوب دقت کنید، حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمی نویسد. بروید روزنامه های آن زمان را ببینید. اگر شما یک خط در روزنامه، قبل ازسالگرد آیت الله کاشانی، بعد از سالگرد آیت الله کاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض می کنم. بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه بر علیه مصدق صحبت کرد، مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق. سرمقاله ای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را کوبید به این بهانه که اینها اختلاف انگیز است. یک شب که من درحزب صحبت کردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع کند. گفت: ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمی خواهیم شیوه های آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم. البته لفظ را اشتباه به کار می برد، ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا می گویم و الّا معنایش این نیست. برداشتش این بود که شیوه های آناکرونیستیکی یعنی اینکه ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی. مثلاً اگر یک کاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الان هم یک مصدق وکاشانی طراحی کنیم. برداشتش از این لغت این بود. اخیراً که امام در مورد مصدق این صحبت ها را کرد و گفت که او هم مسلم نبود و اینها تفاله های او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش می گوید اینها مثل مصدق می خواهند رفراندوم انجام دهند و این اندازه مصدق را می کوبد و آن تجلیل را از آیت الله کاشانی می کند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم که برخلاف آن دیدی که شما داشتید، امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر می کند! حضور شهید دیالمه در جلسه حزب جهت مخالفت با وزارت موسویاز اولین دفعه ای که در زمان رئیس جمهوری بنی صدر و نخست وزیری شهید رجایی، بحث وزیرشدن موسوی مطرح شد، مخالفت شهید دیالمه نیز آغاز شد. چرا که شهید دیالمه همانگونه که در مورد بنی صدر اسناد و مدارک گوناگونی جمع آوری نموده بود، در مورد میرحسین موسوی نیز چنین کرده بود. این اسناد در سفری که شهید رجایی به اتفاق دکتر غفوری فرد به مشهد داشتند، توسط شهید دیالمه به ایشان ارائه شده بود. اما شهید رجایی که بر کنترل فعالیت های وزرایش تأکید داشت، این امید را به منذران می داد که اجازه عبور از خطوط قرمز را به وزرا نخواهم داد و جریان نفاق که به این مطلب یقین داشت چند ماه بعد با به شهادت رساندن شهید رجایی، سعی کرد تا این سد را از پیش رو بردارد. اسناد داخل کیف شهید دیالمه کجاست؟امّا نکته ی مهم دیگری که قابل طرح و پیگیری است، آن است که اسناد مهمّی که آن شب در کیف شهید دیالمه بود، چه شد؟ بر اساس شهادت جانبازان این فاجعه به خصوص مرحوم فردوسی پور(ماهنامه پاسدار اسلام، تیرماه1362، ش19، ص55)، شهید دیالمه در صندلی های انتهایی سالن نشسته و حتی در زیر آوار نیز تا مدتّی زنده بوده است. عکس به جا مانده از پیکر آن شهید نیز این مسئله را تأیید می نماید که آتش انفجار به ایشان صدمه ای نرسانده و آثار سوختگی در پیکر ایشان نیز دیده نمی شود. لذا به یقین کیف حاوی اسناد نسوخته است. بلکه به شهادت خانواده ی شهید دیالمه، کیف سالم ایشان به دست خانواده ی وی می رسد. اما تنها محتوای باقی مانده در کیف، قرآن کوچکی بوده که شهید دیالمه همواره همراه داشتند! در راستای تحقیق در مورد چگونگی خالی شدن کیف و ربودن اسناد، تنها یک سرنخ وجود دارد که باید در این زمینه توضیح دهد. هادی غفاری؛ تنها سرنخ گم شدن اسنادبر اساس مصاحبه ای که در سال 61 با شاهدان عینی انجام پذیرفته، هادی غفاری (که آن شب در یک مسجد جنوب شهر سخنرانی داشته) آن شب حدود نیم ساعت بعد از حادثه در محل انفجار (دفتر حزب در سرچشمه) حاضر شده و اسناد و مدارک محرمانه ای که در آن جا از شهدا و مجروحین به جای مانده بود، جمع آوری و محافظت می نمود. (مجله سروش، ش150، 5/4/1361) در هر حال، با توجه به آنکه خود کیف شهید دیالمه به صورت سالم به خانواده آن شهید عزیز، پس داده شده و محتویات مهم آن راجع به موسوی مفقود شده بوده، اینها نشان می دهد که کیف تا لحظه پس داده شدن به خانواده، در دست نیروهای به ظاهر انقلابی بوده و توسط ضد انقلاب به سرقت نرفته بوده است (چرا که توسط به ظاهر انقلابیون به خانواده آن شهید پس داده شده) و این نشان از یک سند ربایی آشکار و عامدانه دارد که با قرار دادن آن در کنار ماجرای ربوده شدن اسناد شهید آیت درباره میرحسین، می شود به وجود یک شبکه نفوذی که جهت حفظ مهره هایش بسیار فعال بوده پی برد؛ شبکه ای که تبعاً از می توانسته از وجود برخی شخصیت های جنجالی و غیرمتعادل چون هادی غفاری نیز سود ببرد. |